هوالغفور
سال ها قبل از کلوب شروع کردم به نوشتن، گاه شماری را که لحظه لحظه ایم را در دل خود نگاه میداشت اما این روزها خبر رسیده می خواهند تما خاطراتمان را نابد کنند و از ما خواسته اند هر چه می خواهیم برداریم و من تصمیم گرفتم تا دیر نشده خاطراتم را برداریم که برایم سخت عزیز هستن...
پست چهارم کلوب زندگی...برچسب : نویسنده : occasionaltime بازدید : 97
1393/01/10
04:29
پست چهارم کلوب زندگی...برچسب : نویسنده : occasionaltime بازدید : 101
روزها چقدر سریع می گذرن و اتفاقات چقدر ناگهانی. این روزها روزهای سخت، شیرین، پر التهاب و ... برای من بود. وقتی داشتم میرفتم شمال اصلا فکر نمی کردم با اینهمه حرف برگردم. نمی دونم خدا رو بابتشون شکر کنم یا نه ولی خدا دقیقا همون چیزی رو که ازش خواسته بودم به انجام رسوند. الان هم غمگینم و هم شاد، چر از احساسات ضد و نقیض ولی در هر حال خدایا شکرت بازم منتظر معجزه هات می مونم.
1393/01/24
18:55
پست چهارم کلوب زندگی...برچسب : نویسنده : occasionaltime بازدید : 131